تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۴۴
547 بازدید
کد خبر : 2853

گزارش صعود باشگاه کوهنوردی بَغرو تالش به دماوند

گزارش صعود باشگاه کوهنوردی بَغرو تالش به دماوند
در زیر نور سر ریز مهتاب با انبوه شوق و ذوق آرام آرام، گام به گام و نفس به نفس در سایه ی همایِ فرخ صبا و با شمیم بارش نور صبحگاهان صعود آغاز کردیم به سوی آسمانِ فیروزه ای و قله ی باشکوه دماوند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی آزیم، مرداد ماه من است، در زاد روز تولدم عزم صعود به بام ایران، دماوند باشکوه بهمراه همنوردانی از باشگاه کوهنوردی بغروی تالش نمودم.


برای بودن در آن؛ شوری عجیب در دل و شعفی شیرین در جان داشتم،برای اولین حضورم در مقدس قله ی باشکوه؛ دماوند زیبا،که آرشِ کمانگیر بر بلندای آن سرافرازانه ایستاد تا درفش سَروریِ ایران را درتاریخ جاودان سازد!

از چالش‌های مهم در این صعود شرایط نامناسب جوی برای برنامه ریزی بود! ده روز قبل ازاولین برنامه صعود، تقریبا همه روزه کارم رصد وضعیت جوی قله ی دماوند بود، که هر روز نقشه ها شرایط را نگران کننده تر از دیروز برای آخر هفته در دماوند و حتی در دامنه های آن نشان میداد وفلذا این مهم سه بار برنامه ریزی در این خصوص را به تاخیر انداخت.

در آخرین برنامه صعود نیز باتوجه به شرایط جوی با نظر سرپرست محترم برنامه و بنا به بررسی های فروان و مشورت های بسیار در این خصوص، یک روز نیز به تاخیر انداختیم و روز صعود به قله از جمعه به شنبه ۱۵مرداد۱۴۰۱ مقرر شد که شاید از معدود روز پنجره هوایی مناسب در این روزهای دماوند باشد! تدارکات لازم از طرف سرپرست محترم برنامه اعم از هماهنگی وسایل نقل و انتقال، چادرها، اسکان در بارگاه و بیمه نفرات شرکت کننده و… انجام شده بود و تجربه چندین بار صعود سرپرست محترم برنامه به دماوند تاحدودی خیال همنوردان را به این صعود بزرگ‌ آرام‌تر می کرد. صبح پنجشنبه ۱۳مرداد از میعادگاه همیشگی صعودمان یعنی میدان اصلی هشتپر با اتوبوسی مجهز(vip) عزم حرکت نمودیم.
خوش آمدگویی های تابلو های آبادی ها و شهرها یکی پس از دیگری، در خواب و بیداری و از پشت شیشه ی بزرگ اتوبوس از جلوی چشمان می گذشتند!

 

اتوبوس آقای شیرانی شیک، راحت با کلرهای روشن و راننده و همکارانش خوش برخورد بودند.
شهرهای بومهن، رودهن گذر کردیم وبه آبعلی رسیدیم آقای راننده، صعودی خوبی برایمان آرزو کرد!؟ با صحبت کردن صاحب اتوبوس وافزایش مبلغ کل دریافتی از پنج میلیون به شش میلیون تومان راننده ما را تا شهر پلور رساند.

بارش‌های سنگین هفته ی قبل باعث سیلاب‌های سنگین‌شده بود که بوضوح اثرات آن مشخص بود.از آنجا با نیسان به پارکینگ بالا رفتیم مسیر آسفالت بود گروهای دیگر کوهنوردی آنجاحضور داشتند، بهترین برنامه برای صعودهای بعدی آنست که با اتوبوس به مقصدآخرین پارکینگ پلور تفاهم شود که قطعا در کاهش هزینه هم تاثیر بسزایی خواهد داشت.

با ماشین های آفرود به سمت گوسفند سرا حرکت کردیم مسیر خاکی و صعب العبور بود ولی از زیبائی منحصربفردی برخودار، با اینکه در چله ی تابستان بودیم اما در کنار جاده گلهای زیبایی به کوهنوردان خیر مقدم می گفتند و چشم نوازی می کردند.

کمی بالاتر رفتیم از میان حریر مه عبور کردیم تا در اولین پناهگاه(گوسفندسرا)به ارتفاع۳۰۲۰متری قرارگیریم. مشتاقان زیادی برای زیارت بلندترین قله ی نیمه آتشفشانی خارمیانه، دوازدهمین قله ی بلند دنیا و هشتمین قله ی سخت دنیا، کوهنوردانی از ایران و جهان را به پای خود کشانده بود.از یک طرف ماشین های آفرود می گازید و نعره می کشید و از آنطرف قاطرها شیهه می کشیدند وجفتک می انداختند!

باید یک شب مانی در آنجا میداشتیم،جمعیت بسیار زیاد بود و مجبور به زدن چادر در محوطه شدیم. شب هوای بسیار متغیری داشت،اول شب مه آلود،سپس افزایش لحظه ای دما را تجربه کردیم طوری که مجبور به کم کردن لباس شدیم و دم صبح که خواب شیرین صبحگاهی چشمان را سنگین کرده بود! باد سرد سوزناکی، شیپور برپا زد ومهیای حرکت به پناه گاه سوم شدیم.

صبح بعد از صرف صبحانه،بارها را با قاطرها که به ازای هر کسیه مبلغ ۳۵۰هزار تومان دریافت می کردند و صد البته سود بسیار خوبی این ستورانِ پُر توان نصیب صاحبان خود که عمدتا افغانی بودند سرازیر می کرد.و البته کوهنوردان نیز چاره ای جز ممنون این شرپاها بودند برای حمل بارشان نداشتند!

سرپرست محترم برنامه جناب آقای جمالی پور با کلوله باری از تجربه،مطالب ونکات ارزشمندی را برای صعود موفق تیم بیان داشتند.
با انتخاب جلو دار آقای(محمد رسولی)
راهنمای صعود آقای(صابر صامت)
میاندار، نویسنده گزارش صعود و عکاسی وفیلم بردای صعود (افشین حمیدنژاد)
عقبدار (بهرام مرادی)
عکاس و فیلمبردار صعود(شیرزاد داداشیان )
از گوسفندسرا و از یال جنوبی به طرف پناهگاه سوم درارتفاع ۴۲۰۰متری قرار داشت حرکت کردیم. چشمه آبی در مسیر ندیدیم.قبل از اذان ظهر به بارگاه سوم رسیدیم،جمعیت بسیار زیادی در محوطه چادر برپا کرده بودندو کثیری نیز درحال برپایی چادر بودند،طوری که کمبود جا برای برپایی چادر بود.به زحمت تمام همنوردان در چند جا چادر برپا کردند و یکجا نتوانستیم متمرکز شویم! این از ایرادهای کار بود ولی از دست ما خارج، چون محدودیت مکان وجود داشت.(ادامه دارد..)

فشار همواره کم، تحرک از ما سلب شده بود و تنفس به راحتی انجام نمی‌شد! باید با این شرایط ارتفاعی عادت کنیم.

پس از بر پایی چادرها آقای صامت اعلان فرمودند که ساعت ۱۶:۰۰ غروب هم هوایی خواهیم داشت و حضور اختیاری بود. شش نفر از همنوردان در قرار مقرر هم هوایی حضور یافتند و این مهم انجام شد و بسیار عالی بود طوری که برگشتم احساس سبکی می کردم و تنفس برایم از قبل راحت شده بود. کوله سبک را برای صعود فردا آماده کردم و به فروشگاه رفتم و سوپی(۳۵هزارتومان یه کاسه)خوردم و چایی(۱۵هزارتومان) نوشیدم بنظر خوردن در ارتفاع کار خوبی نبود و من تجربه خوشایندی نکردم!!! و یا به احتمال بالا سوپ گرمی که افغانها سرو می کردند اشکال داشت! تا یادم نرفته عرض کنم که آب لوله کشی شده در جلوی سرویس بهداشتی از گوگرد بالایی برخوردار هست برغم اینکه اعلان می کنند نوشیدنی هست! احتیاط آنست که از آن آب برای شرب استفاده نشود. این مطلب مهم را مسئول پناهگاه گفت زمانی که در این خصوص جای مسقف سوال داشتم…!

قبل از غروب آفتاب کنار چادر رسیدم از زیبایی مناظر و انبوه چادرهای برپاشد عکسی ثبت نمودم.و سعی کردم زود بخوابم و تجربه خواب کم گوسفند سرا برایم تکرار نشود!

شب هنگام دردامنِ پُرمهر دماوند آرمیدیم که تاجی از ماه برسرداشت! اجرام سماوی صف آرایی شورانگیزی در آسمان داشتند.ستاره‌ها پُرنور، سوسو می زدند.انگار اینجا آسمان به زمین نزدیک بود! که براحتی بتوان، دستی دراز کرد، ستاره‌ ای چید ودرگوشه ای آویخت!

بحمدالله خیلی زود خوابیدم و خواب کاملی قبل از صعود داشتم شاید از نتایج خوب هم هوایی بود.

ساعت ۲:۰۰ بامداد بود همهمه ای در بیرون و بین کوهنوردان بود. زیپ چادر را باز کردم هوا سوز سرد داشت اما از شب قبل بهتر بود. آسمان صافِ صاف بود. بیرون چادر قرار گرفتم با صحنه ای فوق العاده ای مواجهه شدم، ستونی از نور چراغ هدلامپ های کوهنوردان که تا قله‌ی دماوند کشیده شده بود و در بالا وموازی آن خط نور کهکشان راه شیری بود که امتداد داشت،ستاره‌ ها انگار پُر نورتر سو سو می زدند و قرص ماه در نیمه، ولی پر فروغ تر می تابید، زیبایی فوق العاده ای چشم نوازی می کرد. امید یک روز خوب را داشتم. صبح ساعت ۳:۰۰ قرار حرکت باشگاه بغرو به سمت قله ی دماوند، همان دیوِ سپید خفته در بند بود.
شکوه کوهستان تماشایی وآب وهوایش دلپذیربود.

دل به دلدار نامی و نامدار سپردیم و دمساز و همراز نسیم کوهستان در زیر نور سر ریز مهتاب با انبوه شوق و ذوق آرام آرام، گام به گام و نفس به نفس در سایه ی همایِ فرخ صبا و با شمیم بارش نور صبحگاهان صعود آغاز کردیم به سوی آسمانِ فیروزه ای و قله ی باشکوه دماوند.

اولین پرتو خورشید پیشانی قله ی دماوند را بوسید! وکوهستان آرام آرام درطلوع ارغوانیش میدرخشید، گویی مینای افق شراب گلگون درجام فلق می ریخت! شبنمهای آرمیده برسبزه و سنگ در تلالوی خورشید الماس گون می درخشیدند! و دماوند از دور چو عروسی بلندقامت با رو اندازی ازحریرِسپیدِ برف،فریبایی می کرد! و گویی اسپندی برسر آن دود کرده بودند و هلهه ای برپا بود! و گروه گروه به سمتش در حرکت و در آسمانش،تکه ابرهای سفید درطواف بودند!
آرام،آرام به همراه همنوردان از دامنش به سمت قله که سربه افلاک داشت! در حرکت بودیم.

سنگهای بزرگ غلتان نیز مانع حرکتمان نشد!!!
ادامه ی حرکت دادیم در حالی که مهربانی و شهامت را توشه ی خود درکوله ها داشتیم وباطمأنینه قدم می زدیم باعشق تا انتهای خوبی! وخنده کنان از دامن پُر مهرش گذر کردیم. نفس زنان ستیغ کوههایش را عبور نمودیم تااوج قله، که شادان ایستادیم.

سختیِ پیمایش در ارتفاع وکمی فشارِ هوا درمیان گازهای آتشفشانی دماوند،تنفس را سخت،گامها را کوتاه و نفس ها را به شماره می انداخت! اما ایمان داشتیم قله در تسخیرِ اراده های مصمّم است! و گام به گام پیمودیم وبرفراز دماوندِ باشکوه ایستادیم و پرچم خوش رنگ کشورمان را برافراشتیم و عکسی به یادگار ثبت نمودیم.
مقدس مکانی که می توان؛
ابرهارا در آغوش کشید!
آسمان را بوسه کرد!
و چشم خورشید را به نظاره نشست!
خجسته روزی بود بر بلندای وطن ایستادن
وشوروشعفی بودجانها را،که دروصف نگنجد!
و در یک کلام”عشق”می خواهد که به زانو درآوردجنونِ سختِ کوهستان را!

“دریای عشق را به حقیقت کنار نیست
ور هست پیش اهل حقیقت کناراوست”

ادامه دارد…

به فضل الهی و با همت همنوردان گرامی صعود به بام ایران قله ی باشکوه دماوند انجام گرفت که شاید برای بسیاری از علاقمندان کوه و کوهنوردی از آرزوها باشد. اکثر همنوردان از باشگاه بغرو برای اولین بار تجربه ی این صعود بزرگ را داشتند؛ بزرگی می گفت کسی که صعود به قله ی سبلان ، سپس دماوند را داشته باشد. دیپلم کوهنوردی داشته و او را می توان در جرگه کوهنوردی قرار داد.

صعود بسیار دلچسبی بود. البته از خطر بسیار بزرگی بصورت معجزه وار در امان بودیم، زمانی که سنگ بزرگی از بالا و از میان ستون کوهنوردان در حال غلتیدن بود گذشت که صدمه جزیی هم به ۳ نفر از همنوردان وارد شد.

بعلت شرایط بد جوی در روزها و هفته های گذشته، در این پنچره هوایی مناسب، دماوند از روزهای بسیار شلوغ خود را تجربه می کرد.

حضور چندین هزار نفره از سراسر ایران و کوهنوردانی از ملل دیگر که خود(نگارنده گزارش) کوه مردان و کوه زنانی از روسیه، ترکیه، ژاپن، سلیمانه عراق دیدم و خوش و بش داشتم.

متاسفانه بعلت بارشهای سنگین روزهای قبل که باعث سیلاب سهمگین و تخریب هم شده بود، خاک نگهداره صخره و سنگها آبشستگی ایجاد کرده و بعضاً صخره ها استحکام خود را از دست داده اند که با غلطیدن سنگ‌بزرگی به میان کمپ متاسفانه یه کوه بانو جان خود را از دست داد.


در طول مسیر کوهنوردی به قله ترافیک بسیار سنگینی حاکم بود و در قله هم جنگ تمام عیاری برای تصاحب تابلو و عکس گرفتن با آن بود که اعضای باشگاه ما وارد این نبرد سنگین نشده و موفق به گرفتن عکس با تابلو نشدیم!!!
جا دارد از اتحاد و همدلی دوستان برای انجام این امر بزرگ تشکر و قدردانی شود.

از طرف خود، بعنوان همنورد کوچک این صعود بزرگ و نگارنده ی این گزارش که مسؤولیتی بزرگ بر دوشم حس می کنم که قطعا تمام آن زیباییهای صعود و لذت همنوردی را شاید نتوان به قلم نگاشت. می خواهم عرض تبریک و تشکری داشته باشم؛
از سرپرست محترم برنامه جناب آقای نبی اله جمالی پور ،مدیر محترم باشگاه‌ کوهنوردی بغروی تالش جناب آقای الحاج خدمتعلی صالح پور
تک تک همنوردان وخانواده های محترمشان،


تک تک اعضای محترم باشگاه بزرگ بغروی تالش کوهبانو سمیه جعفری برغم مصدومیت در میانه راه در روز صعود، که بحمدالله بخیر گذشت و ایشان با اعلان تصمیم ادامه صعودشان روحیه مضاعف و وصف ناپذیر به همنوردان و تمام گروه‌ها داد و مورد تشویق همگانی گروه‌های صعود کننده قرار گرفت.

همنورد خانم دیگر ماهره بهرامی سنگده
و تمام کسانی که در این صعود پرافختار همراهی داشتند و کمک کردند.

همچنین این صعود را به جامعه ی بزرگ کوهنوردی شهرستان تالش، در به اهتزاز در آوردن پرچم پرافتخار ایران بر بام آن را تبریک و شاد باش عرض می کنیم.


تلاش ، تمرین ، اراده‌ همنوردانی که همراه بودند تا قله و همنوردان عزیزی که نیت آن را داشتندو همراه شدن تا آخرین توانشان که این‌ مهم به تمام معنا رسیدن به اوج کمال ، دوستی ، شفقت، مهربانی و بزرگیست، صعودی حداکثری از نفرات شرکت کننده که در نوع خود جزء کم‌نظیرهاست( ۱۴ نفر از ۱۸ نفر موفق به صعود به قله ی دماوند شدند ) ما همیشه قدر دان هم خواهیم بود و این بزرگی ها و بزرگ منشی ها در ذهن هایمان حک و از آن همراه به نیکی یاد خواهیم کرد.

مانا باشید و برفراز

سرپرست برنامه ی صعود به قله ی دماوند، جناب آقای نبی اله جمالی پور
مدیر باشگاه کوهنوردی بغروی تالش؛ الحاج خدمتعلی صالح پور

کارگروه روابط عمومی باشگاه بغرو(نادر کوچری زاده،افشین حمیدنژاد، مقصودعلینژاد)

لیست نفرات شرکت کننده:
برای روزهای پنجشنبه ، جمعه و شنبه ۱۳ ، ۱۴ و ۱۵ مرداد ماه، صعود به دماوند قله بام ایران در باشگاه کوهنوردی بغروی تالش.
آقایان و خانمها:
۱-آقای نبی الله جمالیپور(سرپرست صعود به دماوند)
۲- صابر صامت ( راهنمای صعود)
۳- محمد رسولی ( جلودار)
۴- افشین حمیدنژاد(نویسنده گزارش، میاندار ، عکاس و فیلم برداری صعود)
۵- بهرام مردای (عقبدار)
۶- -شیرزاد داداشیان(عکاس و فیلم برداری صعود)
۷- پرویز روزه مریم
۸- سمیه جعفری
۹- داراب نظیری
۱۰-کیهان باقری
۱۱-عیسی پورنوروز
۱۲- حسین شربتی
۱۳- ابراهیم علمی
۱۴- مهندس زینعلی
۱۵- محبت جمالی پور اسالم
۱۶- علی باقری
۱۷- باباعلی یکتا سنگده
۱۸- ماهره بهرامی سنگده

به قلم :افشین حمیدنژاد

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.